عشقولانه مادرانه
دخترم زهرا جان ! اگر از شیطنتهای هفته های اولی که در وجودم بودی بگذرم ، اگر از فیلمی که سر غربالگری دوم درآوردی بگذرم ، از این ناز کردنات تو این هفته های آخر برای تکون خوردن نمی گذرما !! بذار به دنیا بیای چنان گاز محکمی از لپات بگیرم تا بفهمی اینجا کجاست و من کیستم !!! پانوشت : دیروز بعداز ظهر هر چی دراز کشیدم ، هر چی چیز شیرین خوردم ، خانونم خانوما یه تکون خوشگل نخورد که نخورد . دیگه می خواستم وسایلمو جمع کنم بریم بیمارستان . بعد که کلی اشک منو درآورد شروع کرد به شیطنت و تا وقتی ما بیدار بودیم پا به پای ما بیدار بود . آخه بار اولش که نیست !! یکی دوبار دیگه هم این کار رو کرده و تن ما رو حسابی لرزونده ...