چکاپ 36 هفتگی
مادری آنفولانزا گرفته و پدربزگ هم علائم خفیفی رو از انفولانزا داره . به من گفتن تا یک هفته اون سمتها آفتابی نشوم . امروز قرار بود با پدربزرگ بریم بیمارستان برای ویزیت 36 هفتگی که قرارمون کنسل شد . ظهر بابایی از سر کار اومد دنبال من . نماز نخونده بودم نهار هم نخورده بودم . سوار ماشین که شدیم بابایی گفت ساندویچ خریدم برای نهار . حسابی غافلگیر شدم . اونقدر از این کارش خوشم اومد که یادم رفت نهارم رو بخورم !!
توی بیمارستان نفر اول بودم ولی ساعت از یک ونیم گذشته بود که دکتر اومد ( اتاق زایمان یا اتاق عمل بود). منشی دکتر همیشه عجله داره و یه مریض در نیومده مریض بعدی رو می فرسته توی اتاق ( این کارش بد جوری رو اعصابمه ، یه دفعه بحثمون شد سر این قضیه ). امروز که دیگه دکتر دیر اومد نور علی نور شد!!
از دکتر سوال کردم بچه چرخیده ؟ یه کم شکمم رو فشار داد و پرسید دفعه آخر کی سونوگرافی کردی ؟ گفتن چرخیده ؟ گفتم : هفته 32، گفتن بچه دمره . یه کم دیگه شکمم رو فشار داد و گفت احتمالاً چرخیده سرش تو عمقه ( ما که نفهیمدیم چی شد ) و بررسی بیشتر موکول شد به هفته آینده . دکتر توصیه کرد که مراقب تکونهای نی نی باشم ، دوش آبگرم بگیرم و روزی سه تا بیست دقیقه پیاده روی داشته باشم .
پانوشت : یکی به من بگه این قولنج که می گن یعنی چه؟؟؟ توی مسجد هر کی منو می بینه که لباس سبک پوشیدم بهم میگه بپوشون خودتو بچه قولنج می کنه پدرت در می یاد . توی مهمونی دوباره با این تذکر مواجه می شم . توی روضه باز هم این بحث تکرار می شه : بچه قولنج می کنه مثل در زایمان درد داره ها ! بعضی ها می گن بچه بدنیا بیاد قولنج میکنه بعضی ها هم می گن تو شکمت قولنج می کنه !! ما که نفهمیدیم چیه ؟؟ می گن بچه یه گوشه جمع می شه و از این حرفا . امروز هم تو نماز خونه بیمارستان یه خانوم بهم در این رابطه تذکر داد ! و اما نظر من :فکر نمی کنم سرمای هوا از پس این لایه های پوست و چربی شکم نی نی رو اذیت کنه. شما چی فکر می کنین؟