زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

چکاپ 36 هفتگی

1391/11/2 20:57
نویسنده : مامان فاطمه
642 بازدید
اشتراک گذاری

مادری آنفولانزا گرفته ناراحت و پدربزگ هم علائم خفیفی رو از انفولانزا داره . به من گفتن تا یک هفته اون سمتها آفتابی نشوم نگران. امروز قرار بود با پدربزرگ بریم بیمارستان برای ویزیت 36 هفتگی که قرارمون کنسل شد . ظهر بابایی از سر کار اومد دنبال من . نماز نخونده بودم نهار هم نخورده بودم . سوار ماشین که شدیم بابایی گفت ساندویچ خریدم برای نهار . حسابی غافلگیر شدم . لبخند اونقدر از این کارش خوشم اومد که یادم رفت نهارم رو بخورم !!

توی بیمارستان نفر اول بودم ولی ساعت از یک ونیم گذشته بود که دکتر اومد ( اتاق زایمان یا اتاق عمل بود). منشی دکتر همیشه عجله داره و یه مریض در نیومده مریض بعدی رو می فرسته توی اتاق ( این کارش بد جوری رو اعصابمه ، یه دفعه بحثمون شد سر این قضیه ). امروز که دیگه دکتر دیر اومد نور علی نور شد!!

از دکتر سوال کردم بچه چرخیده ؟ یه کم شکمم رو فشار داد و پرسید دفعه آخر کی سونوگرافی کردی ؟ گفتن چرخیده ؟ گفتم : هفته 32، گفتن بچه دمره . یه کم دیگه شکمم رو فشار داد و گفت احتمالاً چرخیده سرش تو عمقه  ( ما که نفهیمدیم چی شدمتفکر ) و بررسی بیشتر موکول شد به هفته آینده . دکتر توصیه کرد که مراقب تکونهای نی نی باشم ، دوش آبگرم بگیرم و روزی سه تا بیست دقیقه پیاده روی داشته باشم .

پانوشت : یکی به من بگه این قولنج که می گن یعنی چه؟؟؟ توی مسجد هر کی منو می بینه که لباس سبک پوشیدم بهم میگه بپوشون خودتو بچه قولنج می کنه پدرت در می یاد . توی مهمونی دوباره با این تذکر مواجه می شم . توی روضه باز هم این بحث تکرار می شه : بچه قولنج می کنه مثل در  زایمان درد داره ها ! بعضی ها می گن بچه بدنیا بیاد قولنج میکنه بعضی ها هم می گن تو شکمت قولنج می کنه !! ما که نفهمیدیم چیه ؟؟ می گن بچه یه گوشه جمع می شه و از این حرفا . امروز هم تو نماز خونه بیمارستان یه خانوم بهم در این رابطه تذکر داد ! و اما نظر من :فکر نمی کنم سرمای هوا از پس این لایه های پوست و چربی شکم نی نی رو اذیت کنه. شما چی فکر می کنین؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

مامان میثم وفاطمه
3 بهمن 91 0:09
مافکر میکنیم شما باید به حرف بزرگترا گوش کنی
آسمان
3 بهمن 91 0:53
قطعا به حرف بزرگترها گوش کن!چون من 2 هفته اس با همین سرماخوردگی خفیف و تک سرفه دارم دست و پنجه نرم میکنم دکتر چه توصیه های خوبی کرده بهت.به من نگفت!
آسمان
3 بهمن 91 0:55
در مورد قولنج هم همه بهم میگفتن و من سردر نمیاوردم.تا اینکه چند شب پیش با لباس کم بیرون رفتم قشنگ متوجه شدم بچه خودشو یه گوشه شکم جمع کرد و تا صبح تو همون حالت بود.داشتم میمردم رسما!
خیلی حالت بدی بود...با گرم نگهداشتن بهتر شد.
خلاصه مراقب باش.
دکتر بهت سونو نداد؟


ببین پسرت داره از الان شیطونی می کنه ها ! دخمل طفلکی من از اول پاییز و زمستون با این وضع لباس پوشیدن من سوخته و ساخته، جیکش هم در نیومده !!
برای سونوگرافی هم گفت هفته دیگه معاینه می کنم اگر لازم شد برات سونو می نویسم .شما در چه حالی ؟

ترمه
3 بهمن 91 9:59
ایشالله همه چیز به خوبی و خوشی پیش بره و خیلی خیلی زود دختر گلت رو بغل کن
فقط تو همه ی لحظه هات منتظرا رو فراموش نکن......
خیلی دعا کن


ایشالا نی نی شما هم با اومدنش شما رو و مارو دلشاد بکنه . راستی مامان جونم هفته پیش رفته بودن مشهد . به من گفتن که به ترمه و مهتاب بگو به یادشون بودم و دعاشون کردم ( با ذکر نام دعاتون کرده بود )
مامان تسنیم سادات
3 بهمن 91 10:26
انشاا... که به سلامتی بیاد و اتفاق خاصی نیوفته ..... نمیدونم ..... تسنیم که آبان بدنیا اومد و من بارداری توی زمستون رو تجربه نکردم اصلا نشنیده بود م.....
خاله بعد از این
3 بهمن 91 12:01
سلام خوبی؟ آخه دختر خوب! خب لباس زیاد بپوشی این مشگلو درک نکنی بهتر از اینه که همینجوری بمونیو بفهمی منظورشون چیه!!!! بعد هم خیالت راحت سرما از لایه های چربی هم رد میشه در ضمن چون بچه در جای خیلی گرمیه کوچکترین تغییر دما رو متوجه میشه مراقب خودت باش


سلام خاله جان ! خب چیکار کنم گرمم می شه ! پانچ یا سارافون هم که تنم میکنم شکمم اینقدر گنده شده که زیر سارافونیم دقیقا بالای شکمم قرار می گیره. یکبار هم شکمم رو بستم مردم از گرما . ایشالا زهرا خانومی می کنه این دو هفته باقی مونده رو هم با من کنار میاد!


مامان تسنیم سادات
4 بهمن 91 10:17
عکس سه نفریتون رو که برداشتین ....!!!!!!
این عکسه توضیح نداره .....؟؟؟؟


جاش يه عكس دو نفره از كوچولويياي خودمون گذاشتم .سمت راستي باباي ني نيه سمت چپي هم منم ! مكان عكس هم روي راحتي هال خونمونه! (از هنرهاي اقاي پدر!)
ترمه
4 بهمن 91 11:29
واااااااااااااااااای ممنونم فاطمه جون از طرف من مامان گلت رو ببوس ایشالله به دعای مومنانه ی ایشون خدا به ما هم عنایت می کنه ......
مامی امیرحسین
5 بهمن 91 9:32
کم کم رخت حاملگی از تن برکن و رخت شیردهی بر تن کن!!!
ترمه
9 بهمن 91 10:12
فکر کنم نی نی به دنیا اومده دیگه که خبری ازت نیست



سلام دوست جونم ! خوبی ؟ سلامتی؟ فعلا دیر به دیر میام اگه نی نی اومد فرصت نکردم بیام شما به دوریمون عادت کنین!!
مامان تسنیم سادات
9 بهمن 91 22:33
امشب که شب خجسته میلاد است تسبیح فرشتگان مبارک باد است شاد است دل آل محمد(ص) اما بیش از همه دلها دل زهرا شاد است میلاد امام صادق (ع) تهنیت باد
دایی جان(بابای امیرحسین)
10 بهمن 91 1:21
دیدم چند روزه نیامدی گفتم یه اطلاعی به مخاطبین محترم بدم! هنوز زهرا خانوم تو دل مامانشه! و هر روز از من می پرسه دایی جان 22 بهمن کیه؟ ما اونروز میخوایم بیایم! آبجی کوچیکه ما هم خوبه الحمدلله!
دایی جان
10 بهمن 91 1:23
از همین جا به شما خواننده محترم اطمینان میدهم در صورت تولد زهرا خانوم یا هر گونه تصمیم ایشان برای ورود به دنیا ستاد اطلاع رسانی در وبلاگ ما "امیرحسین" مستقر و در کوتاهترین زمان اخبار مربوطه درج میشود! لطفا مرتبا وبلاگ مارو چک کنید!!!!!!!!
زینب السادات(مامان تسنیم)
10 بهمن 91 1:30
رسما از خونواده امیرحسین اینا تشکر میکنیم که کارای خونواده زهرا خانوم را تقبل کردن
مامان تسنیم سادات
10 بهمن 91 10:12
انشاا... که هردو سلامت باشید ... التماس دعای فراوان ... یادت نره هااااا مامانی جونم
ما (من و گاهی بابا)
10 بهمن 91 13:36
قولنج یعنی اینکه بچه سرما میخوره ! و خودش رو ی گوشه توی شکم مامانش جمع میکنه و به شدت سفت میشه ، در حدی که مادر از شدت سفتی جنین ، دردی مشابه دردهای اولیه ی زایمان بهش دست میده. که امیدوارم تجربه ش نکنی
آسمان
10 بهمن 91 13:44
سلام کجایی دخمل؟ روبراهی؟ ببینم دخمل تو زودتر میاد یا پسمل من؟ ورزشاتو انجام میدی؟ مراقب خودت باش