مهمانان عزیز
سه شنبه شب دایی جون و زن دایی جون و امیر حسین قندی مهمان ما بودند . خیلی خوش گذشت . شام هم دور هم ساندویچ کوکو سبزی خوردیم .موقع شام امیر حسین رو گذاشتیم تو کالسکه زهرا و آوردیمش کنار خودمان پشت میز آشپزخانه. آخر شب هم بابایی و دایی جون با کمک هم میز نهار خوری رو از پذیرایی جمع کردند . ( پس از سه سال مقاومت در مقابل آقای پدر که می گفت این میز همه خونه رو گرفته بالاخره تسلیم شدم و رضایت دادم میز نازنینمون رو جمع کنن. با یان وابستگی و تعلق به دنیا نمی دونم چه جوری می خوام جون بدم ؟؟ )
عکسهای مهمون فسقلی مون رو در ادامه مطلب ببینین.
امیر حسین در آغوش باباییش
امیر حسین پشت رول روروئک دختر عمه
شرمنده ! در مورد این عکس چیزی ندارم بگم :
امیر حسین در حال تست میزان راحتی کریر زهرا
راستی این لباس قشنگ هم هدیه امیرحسین و خانواده گرامی به زهرا کوچولوه ، البته این اولین باری نیست که مارو شرمنده می کنن ، دست شما درد نکنه :