بدون شرح !
بدون شرح ! - بگو نی نی به دنیا بیاد دیگه...
- به دنیا بیاد چی کارش کنیم ؟
- باهاش بازی کنیم !
.
.
.
.
بخشی از گفتگوی من و همسرم از هفته 28 به بعد !
- : بابایی
- : من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
نظرات (10)
مامان تسنیم سادات
29 آذر 91 13:07
29 آذر 91 13:07
حالا اینقدر با نی نی تون بازی کنید کـــــــــــــه ........!!!!!! انشاالله .gif)
ترمه
29 آذر 91 14:17
29 آذر 91 14:17
خوشحالم که زود به زود آپ می کنی و ممنون واسه توضیحت
واسه من خیلی دعا کن
آدم وقتی دلش نی نی می خواد دیگه نمی تونه منتظر بمونه
مهتاب
29 آذر 91 17:23
29 آذر 91 17:23
سلام فاطمه جونم دوست گلم ممنون از سخنان گوهر بارت فدات بووووووووووووس.gif)
سلام مهتاب جون ایشالا زود زود بیای با خبرای خوب دل ما رو شاد کنی
سلام مهتاب جون ایشالا زود زود بیای با خبرای خوب دل ما رو شاد کنی
.gif){kind=small}
دایی زهرا(بابای امیرحسین)
2 دی 91 23:21
2 دی 91 23:21
سلام خدمت خواهر و خواهرزاده خودم!
1) میبینم که در عرصه نی نی وبلاگ به یم فعال اینترنتی تبدیل شدی! نه به اینکه نمی اومدی نه به اینکه اومدی دیگه فعال شدی!
2) نی نی که به دنیا بیاد نمیشه باهاش بازی کرد! فقط باید خوردش!!!
3) چهارتا مربع زیر باهاش بازی میکنن حرهای بابایی بوده؟! سانسور شده؟!.gif)
مامان تسنیم سادات
3 دی 91 14:20
3 دی 91 14:20
حالا زهرای ناز نازیه ما نباید کامیون داشته باشه که دادینش به آقای عالیجناب (امیر حسین جان) .....؟؟؟؟؟.gif)
.gif)
خدا می دونه الان تسنیم یدونه از اون کامیونها قرمزش رو داره و چه کیفی می کنه باهاش .....!!!!!.gif)
الانم بردتش حموم بشورتش ....!!!!!
حالا برید پسش بگیرید ....
یه کم دعوا راه انداختما ....!!!!!!!.gif)
سلام مامانی ! این کامیونو دایی جون برای "حسین " خریده بود قرار بود وقتی اومدن سیسمونی ببینن کادو بیارن . یکی از چیزهایی که وقتی حسین زهرا شد بلاتکلیف مونده بود این کامیون بود که الحمدلله بدست صاحب واقعی اش رسید.
البته دور نیست اون روزی که این دو تا وروجک پدر این کامیون رو دربیارن !!
خدا می دونه الان تسنیم یدونه از اون کامیونها قرمزش رو داره و چه کیفی می کنه باهاش .....!!!!!
الانم بردتش حموم بشورتش ....!!!!!
حالا برید پسش بگیرید ....
یه کم دعوا راه انداختما ....!!!!!!!
سلام مامانی ! این کامیونو دایی جون برای "حسین " خریده بود قرار بود وقتی اومدن سیسمونی ببینن کادو بیارن . یکی از چیزهایی که وقتی حسین زهرا شد بلاتکلیف مونده بود این کامیون بود که الحمدلله بدست صاحب واقعی اش رسید.
البته دور نیست اون روزی که این دو تا وروجک پدر این کامیون رو دربیارن !!
یه مامان
3 دی 91 21:11
3 دی 91 21:11
من همیشه دنبالتون میکنم امیر عزیز رو خیلی دوست دارم همچنین نوشته های زیبای شما رو نینی من هم تا یک ماه دیگه به دنیا میاد .یادتون باشه ازتون خواسته بودم فال حافظ بگیرید .هنوز نمیدونیم نینی چیه هیچ خریدیم واسش نکردیم .طفلی نینی ما
یه مامان
3 دی 91 21:14
3 دی 91 21:14
ببخشید عمه جان. اشتباه شد من فکر کردم. تو وبلاگ امیر حسینم .ایشالا نینیتون به سلامتی به دنیا بیاد
سلام . خدا ببخشه ! بازم به ما سر بزنین ولی این دفعه تو رو خدا بیاین خودمونو ببینین !!
سلام . خدا ببخشه ! بازم به ما سر بزنین ولی این دفعه تو رو خدا بیاین خودمونو ببینین !!
علامه كوچولو
6 دی 91 9:27
6 دی 91 9:27
سلاااااااااااااااااااااااااااااام خانومي!
مثل اينكه ما خيلي دير اومديم اونم يه هفته.gif)
بازي كه تموم نشده ايا؟
انشاءالله اين 11 هفته اخر رو هم به سلامت سپري كنيد
سلام سلام ! خوش اومدین ! گل پسرتون چطوره ؟ من خیلی محمدباقر کوچولو رو دوست دارم . ماشالا ! خدا حفظش کنه براتون . ممنون که به ما سر می زنین.
مثل اينكه ما خيلي دير اومديم اونم يه هفته
بازي كه تموم نشده ايا؟
انشاءالله اين 11 هفته اخر رو هم به سلامت سپري كنيد
سلام سلام ! خوش اومدین ! گل پسرتون چطوره ؟ من خیلی محمدباقر کوچولو رو دوست دارم . ماشالا ! خدا حفظش کنه براتون . ممنون که به ما سر می زنین.
مامی امیرحسین
6 دی 91 18:26
6 دی 91 18:26
عمه جونی ما هر روز سر میزنیم دلمون برا زهرا تنگ میشه زود زود آپ کنید
سلام زن دایی جون ! هر کی ندونه شما که خوب می دونی من چقدر تنبلم !
سلام زن دایی جون ! هر کی ندونه شما که خوب می دونی من چقدر تنبلم !
مطلب بعدی
هفته ای که گذشت ....
مطلب قبلی
سرما خوردگی
