زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

22 بهمن

1391/11/23 11:55
نویسنده : مامان فاطمه
566 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز 22 بهمن ماه 1391 بود . روزی که ما منتظر بودیم جشن تولد دخترکمان را با جشن پیروزی انقلاب با هم بگیریم ولی خب  نشد !

حال و احوال اهالی ساختمان جالب بود : بابابزرگ زهرا با قلب عمل کرده و در حالی که دستش بر روی سینه اش بود و از درد ریه شکایت داشت  ؛ مادر بزرگ زهرا با درد کمر ؛ عمه جونی هم با دندان عقل جراحی کرده و لپ ورم کرده ! و من هم که معلوم الحال هستم !! ولی همه اینها باعث نشد که ما نرویم .

دیروز همه آمدنده بودند: مامانی 75 ساله من که با ویلچر تا میدان آزادی رفته بود . امیر حسین فسقلی که در آغوش پدربزرگ اولین 22 بهمن عمرش را تجربه می کرد . مسافر کوچولو که هنوز نیامده با تکانهایش حس مشت گره کرده بر دهان دشمن را برای مامان زنده می کرد .

ما رفتیم و یک بار دیگه گفتیم 22 بهمن ماه ، یوم الله یوم الله ، گرچه یوم الله ما به دنیا نیامده باشد .

دیروز یاد مادرانی کردم که جوانانشان را همچون اسماعیل به مذبح عشق فرستادند و خون سرخ فرزندانشان را به ارباب بی کفن هدیه داشتند تا من و دخترک بتوانیم آرام آرام در خیابان آزادی قدم بزنیم و فریاد بزنیم :

نه سازش نه تسلیم ، سید علی ما هستیم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان تسنیم
23 بهمن 91 13:55
ماهمچنان منتظر اومدن زهرا جان هستیم لحظه به لحظه
دعات میکنیم خودت و دخترگلت


ممنون عزیزم !
فاطمه (مامان محمدسجاد)
23 بهمن 91 14:31
وااای چه روزهای خوبی رو می گذرونید و چه روزهای خوبی رو پیش رو دارید. دلم برای اون روزها تنگ شده. بهترین خاطره عمرم. وقتی بعد از کلی دردسرو محمدسجاد رو گذاشتن بغلم هیچ وقت یادم نمی ره. قدر اون لحظه ها رو بدونید.
مامان تسنیم سادات
23 بهمن 91 20:20
آخــــــــــــــــــــــــــــــی ..... انشاا... هر ساله
علامه كوچولو
29 بهمن 91 13:57
خدا همه تونو حفظ كنه بانو