خواب
كم كم دارد يادم مي رود شب هايي را كه قبل از ساعت ٣ مي خوابيدم . همانطور كه بعدا يادم مي رود شب هايي را كه ساعت ٣ مي خوابيدم !
حسرت زود خوابيدن و خوب خوابيدن را نمي خورم ولي بعدها حسرت اين دير خوابيدن ها و بد خوابيدن ها در كنار دخترك را خواهم خورد.
اينكه اينجا از شب زنده داري هايمان مي نويسم دليل دلزدگي نيست ، دليلش اين است كه من اين شبها را دوست دارم و دوست دارم كه يادم بماند شيريني شان را .
دوست دارم امشب يادم بماند شبي كه با پشتوانه ٥ ساعت خواب در ٢٤ ساعت قبل ، تا ساعت ٢:٣٠ با دخترك بيداريم و من وجودم لبريز از رضايت است....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی