زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

ما برگشتیم

1391/9/21 10:26
نویسنده : مامان فاطمه
562 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوست جونای خوبم . غبیت ما به پایان رسید. تو این مدت هر موقع که خواستم چیزی بنویسم یاد جهنم ایرانی ها ! می افتادم :یه وقت قیف هست قیرریز نیست ، یه وقت قیرریز هست قیف نیست، یه وقت هر دو هستن قیر نیست و الی اخر . اوضاع من هم اینجوری بود : یه وقت کامپیوتر بود من وقت نداشتم . یه زمان وقت داشتم نمی دونستم چی بنویسم ، یه وقت می دونستم چی بنویسم کامپیوتر خراب بود و این خرابی تا دیشب ادامه داشت. دیشب هی به بابایی گفتم پاشو بریم یه چیزی بنویسیم کل تهران! دنبالمون می گردن می گفت باشه و بعد به کار خودش ادامه می داد.

دیروز با زهرا عسلی رفتیم پیش دکتر برای چکاپ 30هفتگی. دخترم 29 هفته و 5 روزش بود . خدا رو شکر همه چیز خوب بود . آزمایش قند مرحله دوم من هم دیابت بارداری رو نشون نداد ( بچه ام عسله اصله ، اگر از این عسل تقلبیا بود قندم می رفت بالا!)  دکتر فقط گفت یه کم در مصرف قند و شکر و شیرینی دقت کنم .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان تسنیم
21 آذر 91 10:37
به به چشممون روشن فاطمه جان
خیلی خدارا شکر که همه چیز خوب بوده
قالب وبلگت هم خیلی خوبه قبلی را دو.ست نداشتم بی روح بود


سلام مامانی .ممنون که این مدت به ما سر می زدین .من هم اون قالب رو دوست نداشتم، مثلاً موقت بود!
مامان تسنیم سادات
21 آذر 91 14:20
بالاخره یه خبری ازتون شد ....!!!!! این دفعه اگه دیر بیاین میرم سراغ مامان امیر حسینااااااااااااا ......!!!!!! که ببینم کجایین ... خدا رو شکر که چیزی نبود ... حتما حرف دکتر رو رعایت کنید ....
مهتاب
21 آذر 91 14:45
سلام خانومی مرسی بابت تبریکت گلم از نوشته هات معلوم بود برام قبلن یه پیام توصیه ای فرستاده بودی اما انگار به دستم نرسیده


سلام مامان جون . اون پیامی که به دستت نرسیده بود مربوط می شه به زمانی که من با وبلاگ شما درگیری پیدا کرده بودم ! یعنی وبلاگ شما با من درگیر شده بود: برات نوشته بودم که کلی تایپ کردم آخر سر نوشت کد امنیتی اشتباه است و همه نوشته هامو پاک کرد. باز خدا رو شکر این یکی بدستت رسید. نی نی ما چطوره ؟