زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

خانه تکانی

1391/9/26 14:57
نویسنده : مامان فاطمه
673 بازدید
اشتراک گذاری

می دانم که ماه صفر است ، می دانم که تا عید نوروز 95 روز دیگر مانده ولی چاره ای ندارم . باید انجامش دهم . خانه تکانی را می گویم . تا قبل از اینکه بیشتر از این سنگین نشده ام باید خاک و سیاهی این نه ماهه را از خانه بزدایم . می دانم امسال بعد تولد زهرا (ان شاالله) تا شب عید خواب خانه تکانی را هم نمی توانم ببینم.

چند وقت پیش کشوهای آشپزخانه را تکاندم . بابایی کلی به من خندید که تا عید اینها دوباره کثیف می شوند ولی من اعتقاد دارم تمیز کردن گرد و خاک سه ماهه راحت تر از گرد و خاک یک ساله است . بابایی قویاً مخالف حضور کارگر در خانه است و می گوید که خودم همه کارها را انجام می دهم ، تا اینجا می توان با قضیه کنار آمد ولی با صبر و حوصله بی مثال بابایی  در انجام کارهایش نه ! (خانوادگی این طور هستند : خونسرد و صبور ، سر فرصت کارهایشان را انجام می دهند  و ما خانوادگی عجله داریم کارهایمان زودتر انجام شود و خیالمان راحت شود . مثلاً اگر من استراحت مطلق نبودم پدربزرگ تخت و کمد نی نی را حتی زودتر از چهارده هفتگی اش می خرید .)

برای بابایی خانه تکانی از بازکردن پرده اتاق زهرا کوچولو شروع می شود . از دوشنبه پیش می خواهد پرده را باز کند و من مانعش شده ام . آخر قرار شده شیشه پنجره اتاق را دو جداره کنیم و من منتظرم همزمان با نصب پنجره جدید ، پرده تمیز را بزنیم .

پانوشت 1: امروزبه علت برودت هوا و لغزندگی معابر من و دخترکم در خانه ماندیم و از آنجا که هر روز نهار چترمان را خانه مادری پهن می کردیم ، امروز برای نهار غذای گرم نداشتیم و به املت قارچ بسنده کردیم.

پانوشت 2: به بابایی می گم اجازه ندادی کارگر بیاد من خودم تنهایی دارم کابینتها رو می تکونم . ظرفای ادویه ها رو درآوردم شستم و...اوه

 میگه : یعنی تو می خوای به کارگر بدی ظرفای ادویه هاتو بشوره و .... این کارها سلیقه ایه!

من : په نه په میخوام بگم کارگر بیاد تو این روزا که نمی تونم از خونه برم بیرون باهم  دردل کنیم حوصله ام سر نره . چشمک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان تسنیم سادات
25 آذر 91 17:26
سلاااام ....
کار خوبی میکنید که خانه تکانی رو شروع کردین چون بعدش به سلامتی انشاا... که زهرا خانم بیاد فرصت براتون نمی گذاره ... آقای پدر چرا اب کارگر مخالفن ....؟؟؟
یه روزه یا نهایتش دو روزه خونه مثل دسته گل میشه تازه می تونید همون ماه آخرم بگید بیاد ....
منم با اینکه تسنیم آبان به دنیا اومد ولی خونه رو قبل از اومدنش حسابی تکوندم ....
مواظب خودتون باشید کار سنگین نکنید و ....


سلام مامانی ممنون که به ما سر زدین . حقیقتش اینه که آقای پدر از حضور کارگر در خانه خاطره خوبی نداره :موقعی که مجرد بوده کارگر مادرش دست کج از آب در میاد و واکمنش رو بر میداره که بعداً با تهدید ازش پس می گیرن . موقعی هم که می خواستیم بیایم تو این خونه یه کارگر از صبح تا شب اومد و در آخر علاوه بر اینکه خونه تغییر چندانی نکرده بود با اسپریش لعاب شیرهای نومان را از بین برد و تا چند هفته بعد هم ما داشتیم از چاه wc پارچه هایی که آقای کارگر برای تمیزکاری استفاده کرده بود رو در می آوردیم!!
این بود خاطره های آقای پدر از حضور کارگر (البته بجز اون باری که کیس کامپیوترش صدمه خورده بوده و وسایلهاش جابجا شده بودن!)
ترمه
25 آذر 91 19:25
سلام مادر خانم
خوش به حالت که مامانی
منم چند ماهه تو اقدامم ولی فعلا که خبری نیست.لطفا واسه منم خیلی دعا کن و البته اگه توصیه ای واسه مامان شدن داری بگو که خوشحال می شم
مواظب خودت باش واسه کارهات
در ضمن اتاق دخملت که آمده شد حتما عکس بذار ببینیم خوش سلیقگی هاتو

سلام عزیزم! ممنون که به ما سر زدی . ایشالا اراده لا یزال الهی بر این قرار بگیره که شما هم زود زود مادر بشی . (واقعا به این عبارت اراده لایزال الهی اعتقاد دارم).
دو تا پیشنهاد هم دارم : در اون ماهی که خدا زهرا را به ما عنایت کرد من قران رو در کمتر از بیست روز ختم کردم و هر روز هم حدیث کسا می خواندم . در مورد ختم قران بیست روزه در نی نی سایت کلی مطلب هست که البته من بعد از باردار شدنم یاد اونها افتادم و دیدم که بله ! من هم نتیجه گرفتم .
ما رو بی خبر نزاریها !!
مامان تسنیم سادات
26 آذر 91 18:47
آهان خوب پس .... مواظب خودتون باشید .... بوس برای زهرا گلم ....
مامی رادمهر
3 اسفند 91 11:59
حالا که به سلامتی زهرا گلی دنیا اومده بدین بقیه کارهای خونه تکونی رو خودش انجام بده.