زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

" عاطفه "

1392/4/27 1:01
نویسنده : مامان فاطمه
430 بازدید
اشتراک گذاری
همه چيز از يه SMS شروع شد . SMS التماس دعا در لحظه افطار . از شماره اش حدس زدم از طرف يكي از هم كلاسي هاي كارشناسي ارشدم كه اهل اصفهانه باشه . كلي ذوق كردم . امروز براش اس ام اس زدم كه شماره هاي من پاك شده شما كدوم دوست من هستين؟ وقتي جواب داد ديدم حدسم درست بوده ، پيام از طرف " عاطفه " بود . دو سالي مي شد كه نديده بودمش و بدتر از اون اينكه كلا ازش بي خبر بودم فقط دورادور شنيده بودم توي دانشگاه پيام نور درس مي ده. ازش پرسيدم چي كارا مي كني ؟ منتظر بودم از شغلش برام بگه ولي جواب داد: " بد نيستم فاطمه جان فقط خوشم كه مي گذره اين دنيا ...... " تعجب كردم كه چرا اينقدر أفسرده و كسله ، جوابم رو داد " راستش دلم خيلي خوش نيست چهار ماهي هست همسرم فوت شده از نظر روحي داغونم ، ولي خوب من هنوز زنده ام به قول بچه ها بايد زندگي كنم " مبهوت شدم . نمي خواستم حرفاشو باور كنم ، دوست نداشتم باور كنم دوستم يه بار به اين سنگيني رو دلش داره . پرسيدم تو كي ازدواج كردي ؟ أصلا چي شده ؟ جواب داد : " پارسال تابستون / در اثر آمپول پني سيلين ، خودم هنوز شوكم ولي كاري نميشه كرد اون رفته من موندم مي بيني فاطمه خيلي خسته ام " دلم ريخت . اشكم سرازير شد دوست مهربان من وقتي تازه عروس هفت هشت ماهه اي بوده بيوه شده . توي خونه راه مي رفتم و اشك مي ريختم ولي هيچ كدام از اين كارهاي من دل بيتاب " عاطفه " را آرام نمي كند و خاطرش را تسلا نمي بخشد . گفتگوي ما با اين SMS عاطفه تمام شد "شرمنده فاطمه جان ناراحتت كردم عاطفه با غصه هاش داره زندگي مي كنه ايشالا شما هميشه خوش و خوشبخت باشي . مراقب خودت باش كوچولوتم ببوس " و من هنوز دوست دارم باور نكنم اين حرفها رو ، اين غصه هاي بي پايان رو ، اين داغ سنگين دل " عاطفه " رو .... ولي چه باور كنم چه نه عاطفه الآن تنها شده و أولين سالگرد ازدواج شان را بايد در حالي جشن بگيرد كه عزيز دلش ، شريك زندگيش زير خروارها خاك آرميده و أو در حسرت با هم بودن در حسرت مادر بودن در حسرت همه خوشي هاي زندگي مشترك كوتاهش ، اشكش سرازير است . دوستان در اين شبها و روزها براي دل عاطفه و روح همسرش دعا كنيد . دعا كنيد عاطفه باز هم به زندگي برگردد
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

سودابه
27 تیر 92 2:14
فاطمه بانو نامت از نام دخت پیمبر یعنی بریده از آتش ونام دخترت زهرا یعنی نورانی.مسافر کربلایت را بی دست دستگیر نظر کند انشالله.چه خوش وقت شدم که با شما آشنا شدم.زنده و پاینده باشید
سودابه
27 تیر 92 2:15
سلام.نوه گلم محمد متین در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده اما من قبلا با همراهم به نی نی های دیگه رای دادم لطفا شما بهش رای بدین کد ش683است که باید به شماره 20008080200ارسال بشه قبلا از رایتون سپاسگزارم به خونه وب من و نوه های گلم تشریف بیارین خوشحال می شیم.
بهار مامانه برسام
27 تیر 92 4:56
گلم خدا ناز دخترت رو براتون حفظ کنه خوش به سعادتش که کربلایی به دنیا اومده .... من ساداتم ...سید حسینی هستم یعنی شجره نامه ای که داریم فامیلیمون آل احمد هست و بن و ریشه ی شجره نامه امام حسین (ع) هست...من سید حسینی هستم و در حسرت بوسیدن و بوییدن خاک کربلام و نی نی ناز شما کربلایی به دنیا اومده خوش به سعادتش انشالله جده ی سادات نگهدارش باشه گلم هیچ کار خدا بی علت و حکمت نیست اینو در مورد دوستتون خانم عاطفه عرض میکنم خدا بهشون صبر بده انشالله که زودتر به لحاظ روحی خوب بشن من به نوبه ی خدا براشون از خدا صبر میخوام و امیدوارم زودتر با شرایط کنار بیان و به زندگی عادی برگردن خدا همه ی اسیران خاک رو ببخشه و بیامرزه و به بازماندگانشون صبر و شکیبایی عنایت کنه الهی آمین در پناه خدا
بهار مامانه برسام
27 تیر 92 4:57
خاله جون مهربون برسام من در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده کد برسام 403 هست لطف بزرگی میکنی اگه کد 403 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنی واقعا ممنونت میشم اگه بتونید کد 403 رو با چند تا خط موبایل متفاوت به شماره ی داده شده ارسال کنید که نورالانور میشه و واقعا شرمنده میکنید اگه لطف کردی و رای دادی بهم خبر بدی ممنون میشم هم برای اینکه از لطف و مهربونیت تشکر کنم هم برای اینکه تعداد آرا رو داشته باشم پیشاپیش از لطفت واقعا ممنونم اگه خواستی عکس جشنواره ای برسام رو ببینی زحمت بکش و یه سر بیای وب برسام تویه پست ثابت وبش عکس جشنواره ایش رو گذاشتم مرسی از لطفت خاله جون مهربون ارسال کد 403 به شماره 20008080200یادت نره ها برسام رویه رای های شما دوستای گل خیلی خیلـــــــــــــــی حساب کرده.... خیلی خیلی خیلی ممنونت میشم به نی نی من رای بدی امیدوارم بتونم یه روزی یه جایی تویه دلخوشی هاتون جبران کنم موفق و پیروز باشی
زينب مامان فرشته اسموني اميرعباس
27 تیر 92 15:01
سلام فاطمه خوبي خانمي . طاعات عبادادت قبول خانمي . خيييلي دلم تنك شد ياد روزهاي سخت خودم افتادم داغ عزيز سخته خيييييلي . انشالله خدا بهش صبر بده تو اين وقتها فقط خدا ميتونه به داده ادم برسه . به قول داداشتون هركه در اين دركه مغرب تراست جام بلا بيشترش ميدهند . اولين حرفي كه بعد اون همه سختي ارومم كرد همين يه بيت بود . انشالله خدا به حق خوباش صبر بده به دوستتون و روزهاي خوش زندكيشو بهش بركردونه .
علامه کوچولو
27 تیر 92 16:40
واقعا سخته.... خدا بهش صبر بده و همسرش رو قرین رحمتش قرار بده:امین
مامان صدرا
29 تیر 92 9:17
انشاالله خدا صبر زینبی به دوستتون بده و آرامش خاطر رو براش به ارمغان بیاره. خیلی از دست دادن شریک زندگی اون هم اول راه سخته ولی هیچ کار خدا بی حکمت نیست.از خدا میخوام که عاطفه خانوم عاقبت بخیر بشوند.
آسمان
29 تیر 92 13:04
وای چه سخت ...خدا صبرش بده ... خصوصی داری عزیزم