زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

مدیریت بحران

1392/1/28 13:31
نویسنده : مامان فاطمه
584 بازدید
اشتراک گذاری

دخترک دو سه روزی است خوش اخلاق شده فکر کنم اثر امپرازوله. دیروز بی سابقه ترین روز عمرش راگذراند : شیر می خورد و می خوابید و می خندید! اینقدر این بچه بی تابی میکرد ( از اول تولدش تا دو سه روز قبل ) وقتی آرام میشد یا می خوابید من و بابایی نگرانش میشدیم که نکنه مریض شده ! یعنی تو اون روزای وحشتناک مریضی من هم این بچه لحظه ای چشم روی هم نمیذاشتا ! دائم گریه می کرد و شیر می خواست. خدا انشالا همه مریضا رو شفا بده این دختر کوچولو ما رو هم از نگاهش محروم نکنه .

امروز دخترک یک ساعت و نیم تو تختش با خودش بازی کرد و اجازه داد مادر خواب آلودش یه سری رو بالش بذاره ! ساعت ٩:١٥ همراه مامان جونش برای صرف صبحانه تشریف برد طبقه پایین پیش پدربزرگ و مادربزرگش. یکساعتی هم پیش اونها بود تا اینکه اومد بالا و موقع تعویض پوشک بدجوری خودش رو نجس کرد . اینجا بود که مامان فاطمه تک و تنها  وارد عمل شد بحران  ( شامل گریه های بی امان زهرا ، بدن خیس و نجس شده دخترک ، زیراندازی که ازش آب می چکید و...) را مدیریت کرد ( ناسلامتی فوق لیسانس مدیریته ! ) و دخترک رو برد حموم ، مثل یه دسته گلش کرد و خوابوندش . اینجوری:

 چند تا عکس تو ادامه مطلب هست . دوست داشتین یه نیگا بندازین :

 

بچه داری به سبک بابا !

f

 

دخترم اگر مشکلی نداشته باشه خندونه:

 

زهرای خندان در حال تعویض پوشک : (١٦ فروردین)

 

بچه داری به سبک مامان و بابا !

سوم فروردین ١٣٩٢، مادری و پدربزرگ برای عید دیدنی رفته اند و من و بابایی مواظب زهرا بودیم ، ببینین چه لباسی تن بچه کردیم اول بهاری :

این هم زهرا خانوم خوشحال و خندان که از آخرین روز روضه فاطمیه برگشته (دوشنبه )

 

این آرزوی منه ! روزی که زهرا بدون دردسر پستونک بخوره . ( این عکس ایام تو مریضی منه که پدربزرگ و بابایی با هزار تا کلک زهرا تونستن به زهرا پستونک بدن تا من یه کم استراحت کنم  )

 

پنجشنبه گذشته زهرا آماده شده بره روضه :

 

و دراینجا شاهد تحول  تحول عمیقی هستین که زهرا بعد از شرکت در روضه پیدا کرده :

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

آسمان
28 فروردین 92 16:01
بچه داری آقاتون عین آقای ماست تحول عمیقشو عشق است
امیر مهدی و عمی
28 فروردین 92 16:06
سلام مامانی ماشاله روز به روز داره خوشگل تر میشه قربونش برم وای خدا با روسری خیلی تغییر قیافه میده نازنینم.
ترمه
28 فروردین 92 17:19
جانم خدا حفظش کنه...
مامان تسنیم
28 فروردین 92 20:23
عزیزم روز به روز خانوم تر نمیشه
مامان تسنيم سادات
28 فروردین 92 20:48
انشالله كه روز به روز بهتر بشه زهرا خانمى... هزار ماشالله به اين خنده ها خدا حفظش كنه
زهرا مامان امیرحسین
28 فروردین 92 23:30
خواهر شما که مدیریت بحران خوانده اید و به فراخورش بحران دیده اید چرا..هنوز مونده فاطمه جان سلام..برای اولین بار که بوبتون اومدم زهراخانوم تودلتون بودن اولین باری که اومدم و نظر گذاشتم زمانی بود که زهراخانوم بدنیا اومدن وبتون زیباس و هرروز باوجود عکسای زهراخانوم زیباتر میشه
مامان صدرا
29 فروردین 92 8:53
عاشق این دخملی خوشگلم شدم. انشاالله زود زود خوب میشه و مادر و دختر با هم لذت می برید. قربون اون تحول عمیقش برم که واسه خودش خانومی شده. فاطمه جون نکنه با این تحولات میخوای زود شوورش بدی
علامه كوچولو
29 فروردین 92 9:50
الااااااااااااااااااهي درك ميكنم مديريت بحران به تنهايي چقدر دل و جرات ميخاد مخصوصا حموم كردنش عكس اخريش مارو كشته
مامان چند تا فرشته
31 فروردین 92 17:04
عکس با پستونکش خیلی نازه فاظمه جون واقعا بچه رو تو خونه این مدلی لباس میپوشونین ...لختاونوقت تابستون چه طوری میشه (به قول فامیل دور)
مهتاب
23 شهریور 92 12:17
سلام مامان فاطمه یه سوال زهرا کوچول راحت پستونک گرفت ؟ اخه حلما همیشه باید می می تو دهنش باشه دماری از روزگارم در اورده که خدا میدونه ما چند وقتیه که به این نتیجه رسیدیم که پستونک بهش بدیم اما اصلا حریفش نمیشیم و پرتش میکنه بیرون با توجه به اینکه شما با تجربه تری اگه راه حلی داری به من بگو