زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

بدون عنوان

1392/1/18 2:11
نویسنده : مامان فاطمه
372 بازدید
اشتراک گذاری
بابايي زهرا را بغل كرده مي گه اين الآن خوش اخلاقه ببرمش پايين شب بخير بگه ! پدر و دختر با هم مي روند به ديدن پدربزرگ و مادربزرگ و عمه كه امروز از سفر برگشته اند. وقتي برمي گردند بابايي حسابي از أخلاق دخترش تعريف مي كند كه حسابي خوش أخلاق بوده و كلي آغون گفته و يه عالمه حرف زده !! خلاصه كلي دلبري كرده فسقلي. بعد شام بابايي براي خواب مي رود ، زهرا را براي خواب آماده ميكنم . چشمانش پر خواب است . ميگذارمش توي كرير و تكانش مي دهم . چشم ميدوزد به من و من برايش چهار قل را مي خوانم . چشمانش سنگين مي شود . مي روم قران مي آورم . سهم من از ختم قران ماماني بابا جز ١٦ است . سوره مريم را باز مي كنم . ماه صفر دو سال پيش در خاطرم مي ايد : سخنران روضه مان از سوره مريم و أولاد دار شدن و اين چيز ها مي گفت . پس براي دخترك مي خوانم به ياد همه كساني كه در ارزوي اولاد صالح اند : كهيعص ... پانوشت : دوستاي خوبم ترمه جان ، زينب عزيزم مامان اميرعباس آسموني ، ريحان خانوم ، مسيحا بانو و مامان صدراي عزيز ؛ من دعاگوي شما هستم تا دامن پر مهرتان را سبز ببينم .
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان صدرا
18 فروردین 92 8:11
مرسی فاطمه جونی من که به لطف خدا امیدوارم و انشاالله بحق دعای شما دوستان خانوم فاطمه زهرا در این ایام همه ی اونایی رو که منتظر اولاد صالح هستند حاجت روا کنه خیلی دلم شکست و می خوام سوره مریم رو بخونم
گیسو
18 فروردین 92 12:03
سلام دوست من.خوبی خانمی؟حال و احوالت بهتره؟دختر گلت چطوره؟ان شاالله همیشه سلامت باشید.
زیتب مامان فرشته آسمونی امیرعباس
18 فروردین 92 13:29
سلام فاطه جان ... مرسی از اینکه به یاد من هستی ... دلم آروم میشه وقتی میبینم کسایی هستن که برای منم دعا کنن
ترمه
18 فروردین 92 22:02
سلام عزیزم خیلی ممنون از اینکه به یادم هستی.....
مامان تسنيم سادات
18 فروردین 92 22:56
انشالله همه اونهايى كه منتظر هستند انتظارشون توى همين روزها پايان پذيره و به آرزوشون برسند ما هم رعا گو هستيم
زینب السادات(مامان تسنیم)
19 فروردین 92 0:43
چقدر خوشحال میشم میبینم حالت خوب شده و دوباره مینویسی