کمی تأمل ...
یه روز یه ترکه می ره سبزی فروشی تا کاهو بخره ......
عوض اینکه کاهوهای خوب روسوا کنه ، همه کاهوهای نامرغوب رو سوا می کنه و می خره . ازش می پرسن چرا این کار رو کردی؟ میگه : صاحب سبزی فروشی ، پیرمرد فقیری است ؛ مردم همه کاهوهای خوب رو می برند و این کاهوها روی دست او می ماند و من به خاطر اینکه کمکی به او بکنم اینها را می خرم . اینها را هم می شود خورد .... این ترکه کسی نبوده جز عارف بزرگ ، آقا سید علی قاضی تبریزی.
پانوشت : 26 خرداد امسال ، در یک صبح بسیار گرم و آتشین ؛ در حالی که آرزو داشتیم زهرا کوچولو هم همسفرمان باشد ؛ به زیارت مزار این مرد خدا در قبرستان وادی السلام نجف رفتیم . مدیر کاروان می گفت آقای قاضی عجیب حاجت می دهد . هر چه دوست دارید از او بخواهید و ما هم از این مرد آسمانی خواستیم تا برایمان دعا کند فرزندی صالح و شایسته در راه داشته باشیم .
این را نوشتم تا شاید عزیز گرفتاری با توسل به روح بزرگ این مرد آسمانی گره از کارش گشاده شود و لبخندی بر لبانش نشیند .
راستی این هم عکس مزار آیت الله قاضی :