زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

بدون عنوان

1393/9/12 1:18
نویسنده : مامان فاطمه
294 بازدید
اشتراک گذاری

"مامان كدومشو مي خواي ؟ " 

" مامان مي خواي يه سباس ( لباس ) خوشگن برات بيارم ؟ "  

" مامان مي خواي يه سباس ( لباس ) بوزورگ ( بزرگ ) برات بيارم ؟"  

جملات دخترك است اينها وقتي چشم به كمد لباسهايش دوخته ! 

نظر سنجي ادامه دارد : 

در حال بيرون كشيدن لباسها از كمد :  

" اينو عمو توپيق ( توفيق ) خريده مي خواي ؟ " 

" اينو مادي خريده مي خواي ؟ " 

من هيچ كدام را نمي خواستم ! نه لباس خوشگن نه لباس بوزورگ ! نه اينكه عمو توپيق خريده نه انكه مادي هديه داده !! من فقط مي خواستم اين اتاق براي يك ساعت هم كه شده مرتب بماند كه نماند مثل هميشه !! 

تو هم بريز ، تو هم بپاش ! مثل آن زمانهايي كه من مي ريختم و مي پاشيدم ! فقط " فرشته صبور " من آن موقع ها وبلاگ نداشت كه بيايد از ريخت و پاشهاي من بنويسد. به قربان دستهاي مهرباني كه يك عمر جمع كردند و دم نزدند ...

پسندها (3)

نظرات (3)

الهه مامان سلما
12 آذر 93 19:01
دلم برای فرشته صبورم تنگ شد..هنوز ساعتی نگذشته از اخرین دیدارم تا دو خیابان انطرفتر کاش دل سلما هم بعدها همینطور برایم بال بال بزند خودخواهیو حال کردی زهرااااااا میخورمت بالاخره..به سباس واسه خاله انتخاب کن
مامان مونا
14 آذر 93 22:46
سلام. آیییییییییی گفتیییییی و دل من پر میزند برای در خواب دیدن فرشته صبورم.... شادی روح همه مادران درگذشته فاتحه و صلوات...
مامان فاطمه
پاسخ
غريق نور و رحمت الهي باد فرشته صبورت ، هم نشين زهراي اطهر سلام الله عليها باشد ان شاالله در رضوان الهي ...
فاطمه
29 آذر 93 11:16
سلام فاطمه خانوم شما احساس خوبی به من میدید من دوستتون دارم
مامان فاطمه
پاسخ
سلام از ماست فاطمه خانم ، شما بسيار لطف دارين و منو شرمنده مي كنين ، ان شاءالله لايق اين مهرباني ها باشم