شال گردن گیسباف
دوست خوبم " مامان دخترا " ، اینجا ، عکس شالگردن زیبایی را گذاشته اند و تو ضیح داده اند که آن را به زهرا خانم (دختر خواهر شوهر بزرگه ) هدیه داده اند . همان موقع چیزی در سرم بالا و پایین رفت " اگر دایی جان ما بالاخره یک روزی ازدواج کنند ، آیا زن دایی ما نیز برای تنها دختر خواهر شوهر بزرگه از این شال گردنها خواهد بافت ؟! " گذشت این داستان تا اینکه صحبت ازدواج دایی جانمان با یک خانم دکتر متخصص داخلی پیش آمد . شما که غریبه نیستید ! دائم شال گردن گیسباف و خانم دکتر جلوی نظرمان می آمدند ! دیگر برایم مسجل شد که من این شال را از هر کسی هدیه بگیرم از زن داییم هدیه نمی گیرم ! در یک اقدام انقلابی تصمیم گرفتم خودم این شال را ببافم و هدیه بدهم به دختر خواهر شوهر کوچیکه مادرمان یعنی دختر عمه خودم ! حاصل این تصمیم انقلابی شد این :
تاریخچه بافت :
بافت این شالگردن در تاریخ پنجم اسفند 1392 آغاز و در تاریخ جمعه سیزده تیر 1393 مصادف با اولین جمعه ماه مبارک رمضان به پایان رسید ! عملیات ریشه گذاری و خرید و نصب دگمه جهت تزیین شال گردن تا لحظاتی قبل از افطار روز دوشنبه 30 تير ادامه داشت . سر انجام این شال گردن پر ماجرا سی ام مرداد 1392 برابر با بیست و سوم ماه رمضان به دست صاحبش رسید . انشاءالله سال آینده گردنش بیندازد و به دانشگاه برود .
پانوشت :
1) آموزش بافت را در چهل تیکه ببینید.
2) جهت تنویر افکار عمومی اعلام می کنم دایی و خانم دکتر با هم ازدواج نکردند .