زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

پاشووووو

1393/5/18 3:48
نویسنده : مامان فاطمه
357 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از چهار ساعت و نيم توي ماشين بودن و كلي بالا و پايين رفتن براي آوردن وسايل و  كلي اينور و آنور كردن براي آماده كردن شام و غذا دادن به دخترك و.... ، روي تخت دراز كشيده ام ، خانوم خانوما " به" شان را كه خوردند ، شروع كردند : " مامان پاشوو، مامان پاشو" و بصورت عملي هم اقدام به "پاشيدن" خندونک بنده نمودند !! بله ! مي گفتن : " مامان پاشوو " و بعد كه اين حقير را از روي بالشت شخصي خودم بلند كردند ولوو شدن روي بالشت و گفتن : " بخواب" كه البته منظورشان از بخواب ، بخوابم بود ، چون وقتي كنارش خوابيدم  دوباره تذكر لساني و عملي اش را آغاز كرد ! من هم كه مظلووووووم ، فقط به زهرا گفتم : اسراييل هم اين جوري فلسطين را غصب كرد  !!! ببينم اين حرفم رويش اثر ميكند يا نه ! آخر هنوز گاهي  با خودش " بَ بَ ايسايي" مي گويد  . يا ديگر  شعار نمي دهد  يا رفتارش را اصلاح مي كند ! !!!! 

پانوشت ؛ به خودم تذكر مي دهم كه راجع به يك كودك يكساله و پنج ماهه دارم صحبت مي كنم . چه توقعايي دارن اين پدر و مادرها  از يك وجب بچه !

پسندها (2)

نظرات (5)

مامانی و بابایی
18 مرداد 93 8:07
سلام ماشاالله چه دختر خوشگلی دارید به منم سر بزنید خوشحال میشم با شما دوست بشم.
مامان فاطمه
پاسخ
سلام نظر لطف شماست ، ان شاءالله خدمت مي رسيم
سمیرا
19 مرداد 93 2:28
خواهر وقت استراحتت نبوده,اون موقع ساعت کاری بوده شوخی کردم آجی ناراحت نشی؟ التماس دعا...
مامان فاطمه
پاسخ
دقيقا درست گفتي وقتي بچه بيداره ساعت كاره نه استراحت البته اون موقع هم براي استراحت دراز نكشيده بودم ، خانوم خانوما مي خواستن " سوخت گيري " كنن!! قربونت برم چرا ناراحت بشم
الهه مامان سلما
20 مرداد 93 0:19
آخرش تو این بچه رو یه مقام دیپلماتیک ، تحویل مملکت میدی... عاچقتم خاله، قربون اون زبون شیرینت...
الله بندسی
30 شهریور 93 14:09
سلام. منم تازه ازدواج کردم. خیلی بچه دوست دارم. دعا کنید منم سه تا بچه ناز خدا بهم بده. انقد دوست دارم بچه اول پسر باشه اسمشو بزارم محد جواد. دومی ام باز پسر باشه اسمشو بزارم علی. سومی دخترک ناز باشه و اسمشو بزارم فاطمه. ای خدا ...