پاشووووو
بعد از چهار ساعت و نيم توي ماشين بودن و كلي بالا و پايين رفتن براي آوردن وسايل و كلي اينور و آنور كردن براي آماده كردن شام و غذا دادن به دخترك و.... ، روي تخت دراز كشيده ام ، خانوم خانوما " به" شان را كه خوردند ، شروع كردند : " مامان پاشوو، مامان پاشو" و بصورت عملي هم اقدام به "پاشيدن" بنده نمودند !! بله ! مي گفتن : " مامان پاشوو " و بعد كه اين حقير را از روي بالشت شخصي خودم بلند كردند ولوو شدن روي بالشت و گفتن : " بخواب" كه البته منظورشان از بخواب ، بخوابم بود ، چون وقتي كنارش خوابيدم دوباره تذكر لساني و عملي اش را آغاز كرد ! من هم كه مظلووووووم ، فقط به زهرا گفتم : اسراييل هم اين جوري فلسطين را غصب كرد !!! ببينم اين حرفم رويش اثر ميكند يا نه ! آخر هنوز گاهي با خودش " بَ بَ ايسايي" مي گويد . يا ديگر شعار نمي دهد يا رفتارش را اصلاح مي كند ! !!!!
پانوشت ؛ به خودم تذكر مي دهم كه راجع به يك كودك يكساله و پنج ماهه دارم صحبت مي كنم . چه توقعايي دارن اين پدر و مادرها از يك وجب بچه !