زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

خداحافظ ، همین حالا ....

1393/4/2 17:11
نویسنده : مامان فاطمه
287 بازدید
اشتراک گذاری

رفتیم و به خاک سپردیم آن بدن نحیف و رنجور را .... دخترک سیاهپوش کنار پیکر سفیدپوش مامان بزرگ ، آخرین بوسه اش را برایش فرستاد  ..... 

 

 

 

 

پدربزرگ زهرا قدم به خانه جدیدی مادرش گذاشته بود و برایش می خواند : افهمی یا سیده صغری .... علی ابن الحسین امامک .... و من ناخودآگاه زیر لب می خواندم  : چهارم امام سجاد ، به ما دعاها یاد داد ..... پنجم ....

مراسم خاکسپاری که تمام شد ، زهرا مدام سراغ " مامایی ، مامانی " را از من می گرفت ، نشانش دادم آشیانه ابدی " مامایی " را .....

خداحافظ مامان بزرگ ! این بار دیگر به رسم همیشگی خداحافظی هایم نمی گویم انشاءالله زودتر حالتان خوب شود ، ان شاءااله که دیگر حالتان خوب خوب است .....

 

تخت خالی " مامان بزرگ "

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (6)

الهه مامان سلما
14 تیر 93 1:38
آشیانه ی جدیدت ، برایت گلستان باد.
مامان فاطمه
پاسخ
چقدر قشنگ بود دعايي كه كردين انشاءالله
گیسو
14 تیر 93 14:46
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم روحش قرین رحمت وارامش ان شاالله
مامان فاطمه
پاسخ
اللهم صلي علي محمد و آل محمد وعجل فرجهم ، ممنون دوست مهربانم
مامان خانمی
17 تیر 93 12:07
خدا بیامرزدش
مامان ریحانه نجفی
30 تیر 93 16:08
روحش شاد و یادش ماندگار
حمیده
4 مرداد 93 4:39
خدا بیامرزه مامان فاطمه منم مامان بزرگمو توی اردیبهشت از دست دادم وسلاله هنوز میگه بریم خونهء مامان جونی که داره... منظوراز .. دا.. عصاست... واولین بار وقتی رفتیم بعداز فوت وخاکسپاری خونهء مامان بزرگ سلاله گفت پس چرا خود مامان جون نیست.... یه دفه بیاییم خودشم باشه...
مامان الهام
4 مرداد 93 5:36
پست دلگیری بود.همنشین خانم فاطمه زهرا باشند انشاالله.
مامان فاطمه
پاسخ
ممنون عزيزم انشاءالله