زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

پدر دختری

1392/10/27 18:56
نویسنده : مامان فاطمه
310 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی بابایی به زهرا غذا می دهد و خودش از صحنه ای که خلق کرده عکس یادگاری می اندازد :

 

 

دستش هم غذایی شده :

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

سمیرا
27 دی 92 23:44
زهراجونی هم چقدر خوشش اومده
مامان فاطمه
پاسخ
دختره ديگه ! همه جوره با باباش حال مي كنه !
مامان سید
27 دی 92 23:48
سلام. چرا سر گذاشتن اسم حسین مشکل داشتین؟! قضیه جالب شد!! راستی ممنونم که به وب سیدحسین اومدین.
مامان فاطمه
پاسخ
خواهش مي كنم ! تو پست " روزي كه تو دختر شدي " آذر ٩١ راجع به اش نوشتم . البته خيلي خيلي سر بسته و مؤدبانه ! ولي شرح اون روزهاي أعصاب داغون كن رو تو تقويمم نوشتم. دليل مخالفت آشنا ها ، دوستان و أقوام ( نزديك و دور ) اين بود كه چون اسم پدر همسرم حسينه من نبايد اسم پسرم رو بذارم حسين .البته من هنوز هم روي اسم حسين تأكيد مي كنم جلوي همه آن مخالف ها : لباسهايي كه براي حسين خريده بوديم و زهرا هم مي تواند استفاده كند را تن دخترك مي كنم و مي گويم اينها يادگار حسينه ! و باز هم كساني كه سالي ماهي يكبار مي بينمشان براي من تعيين تكليف مي كنند : چرا حسين ؟ اسم پدربزرگش حسينه !
مهتاب
28 دی 92 10:45
اخخخخخخخخخخخخ که من میمیرم برای اینجوری غذا خوردن نی نی ها خدا جونم کی حلما اینقدی میشههههههه؟
ننه علي
29 دی 92 17:37
نووش جاااااااااان
زینب مامان نازنین زهرا
29 دی 92 21:50
الهییییییییییییییییییییی دورش بگردم ... ای جاانم نوش جونت زهرا خوشگل من ... نگا نگا چه جیگری شده ماااااشالله ... از اون صورت ماهش یه ماچ آبدار بگیر برای من
مامان امیررضا
30 دی 92 17:29
سلام امان از این بابا ها....... دخملی هم که از کار بابایش خوشش اومد خوشمزه من