در !!
١)در اتاق خواب را بسته ام كه دخترك از اتاق بيرون نرود ، مي رود پشت در اتاق مي ايستد ، پس از كلي تلاش نافرجام براي باز كردن در اتاق مي گويد : دَ ، دَ ! ٢) در قوطي فلزي آب نبات را كه در خانه پدربزرگش با آن بازي ميكند را باز مي كند ، مي گويد : دَ ، دَ ! ٣) ظرف كوچك در داري را پيدا كرده كه تصادفا چند گل سر هم داخلش است ، ظرف را دستم ميدهد كه درش را باز كنم و من گمان مي كنم كه به دنبال گل سرهاست كه به دهانش ببرد ، ولي دخترك با ظرف و درش سرگرم مي شود . مي گويد : دَ ، دَ و تلاش مي كند در ظرف را ببند ، تلاشش براي درست قرار دادن در ، بر روي ظرف ، ستودني است ! ٤) مي خواهم پاهايش را چرب كنم ، در كرمش را باز ميكنم ، گل از گل مي شكوفد ، در را بر مي دارد و مي گويد : دَ ، دَ ! ٥) امشب فكر مي كردم دخترك با " فاميل دور " چه نسبتي دارد كه عاشق " در " شده ؟؟؟
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی