تحويل !
صداي همه در آمده كه چقدر دخترك را وابسته به خودت مي كني ؟ دوست دارم همه كارهايش را خودم به تنهايي انجام بدهم ، دوست دارم هميشه جلوي چشم خودم باشد ، دوست دارم همه جا همراه خودم باشد ، برايم خيلي سخت است كه يك ساعت از خودم دورش كنم . به ندرت يك ساعتي پيش مادري گذاشتمش .كساني كه دور از خانواده هستند طبيعي است كه همه بارها بر دوش خودشان است ولي براي ما كه پنج شش نفر دور و برمان خداخدا مي كنند كه نازنين يك ساعت هم شده پيششان بماند ، اين كار من ظاهرا يه كم غير عادي است ( بقيه مي گن البته ! به نظر من خيلي هم عادي است ) همه اينها رو گفتم كه به اينجا برسم : چهارشنبه زهرا را براي چكاپ برديم ، به دكتر مرندي مي گويم : آقاي دكتر شب زياد از خواب بلند مي شود . دكتر : بلند مي شود و شير مي خورد ؟ من : بله . دكتر : خب هم شير مي خواهد هم محبت شما رو ، من : آقاي دكتر اين بچه همش پيش خودمه ، من پيش كسي نمي ذارمش ( كه كمبود حضور و كمبود محبت منو داشته باشه ) دكتر : بيشتر تحويلش بگيرين !!!!!!!! ( البته گفت بيشتر تحويلش بگيرين شبا ! حالا خوبه تو پست " لحظه هاي ناب" شرح تحويل گرفتنامو نوشته بودم !) و حالا علت گريه ها و شب بيداري هاي دخترك را مي فهمم : تحويلدانش ! شبها خالي مي شود !!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی