بابایی زهرا کجایی؟؟
آقای پدر بامداد چهارشنبه به یک سفر دور و البته نه خیلی دراز رفتند. حال و روز خودم بماند، در فکرم جواب این فسقلی را چه بدهم ؟ چند هفته پیش باباییش از صبح رفته بود اصفهان . دخترک شب چندبار از خواب بیدار شد ، دمر شده بود و توی چشم من نگاه می کرد و پشت سر هم می گفت : با با با با با ( تلفظ بین فتحه و آ)
پانوشت 1: دخترک امشب عین خیالش نیست ! تخت گرفته خوابیده ! ناگفته نماند که امروز یک حضور ویژه در یک مکان ویژه داشته و حسابی خسته شده .دخترک امروز "میهمان لاله ها " بود.
پانوشت 2: چهاردست و پارفتن دخترک فول شده ؛ روزی صدبار ازجلوی در آشپزخانه بلندش می کنم میذارمش ته هال ولی دوباره سه سوته خودش رو می رسونه جلوی در آشپزخانه. پذیرایی و اتاق خودش را هم فتح کرده !
پانوشت 3 : عنوان پست ، برگرفته از یکی از دیالوگهای همیشگی من منزل است !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی