همه چي آرومه
سلام به همه دوست جونيام. ممنون از تبريكات و اظهار لطف تون . خدا رو شكر همه چيز خيلي عاليه فقط من دارم از گرما هلاك مي شم ! فكر مي كردم بعد زايمان گر گرفتگيام تموم مي شه كه نشد. راستي تا الآن من خيلي دارم با سزارين حال مي كنم ( خدا رو شكر و گوش شيطان كر !) الحمد الله با بخيه هام تا اين لحظه مشكلي نداشتم . من يكبار ديگه به اين نتيجه رسيدم كه زناني كه زايمان طبيعي رو تجربه مي كنن خيلي مردن !'!!!
زهرا فسقلي هم از بعد ساعت ملاقات تا ساعت ٨ ما رو فيلم كرد با كار هاش . يه كم شير ميخورد بعد خودش سرش رو برميداشت ، از من كه جداش مي كرديم مي زد زير گريه و ما به اين ترتيب سه چهار ساعت سر كار بودبم.
راستي قصه من و گل سرهاي زهرا رو كه يادتونه؟ امروز موقع تولدش دكتر گفت ماشالا چه سري! من هم بلافاصله از تكنيسين اتاق عمل كه بالآي سرم بود پرسيدم :"مو داره؟!" كه چند دقيقه بعد با شنيدن جمله مو داره كلي ذوق مرگ شدم !! همش كلاه مي ذارن سر اين بچه ! نمي ذارن موهاشو ببينم ! بعد از ظهر كلاهشو در اوردم ببينم بچم چه شكليه؟ خانومه اومده مي گه چرا كلاه بچه رو در اوردين؟ميگم مي خوام موهاشو ببينم ! بنده خدا نمي دونست چه مادر ارزو به دلي هستم من !!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی