بدو بدو بازي
زهرا را از بغلم گذاشته ام توي پياده رو ، مي گويم : دوست داري بدو ، ذوق مي كند و مي گويد : بدو بدو بازي كنيم ( بدو بدو بازي را بابايش مي گويد وقتي مي خواهد با دخترك دنبال بازي كند ) مي گويم : باشه ، بازي كنيم . قدمهايم را كمي تند مي كنم و به دخترك مي رسم . دختر خانوم اما عليرغم اين همه همكاري من كه حاضر شده ام توي خيابان با چادر باهاش دنبال بازي كنم ، دنبال بازي من را نمي پسندد و مي گويد : " بابا بَيَده ، بابا بَيَده " ( بابا بلده ، بابا بلده) !!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی