حوله
اقاي پدر حمام هستند . با صداي بلند مي پرسم : حوله بذارم برات ؟ اقاي پدر جواب مثبت مي دهد ، مي روم سمت اتاق كه دخترك جلوتر از من مي دود توي اتاق ، در كمد را باز مي كند ، حوله را مي كشد بيرون و كشان كشان به سمت در اتاق مي رود كه حوله به در كمد گير مي كند ، حوله را به سمت من مي گيرد . حوله را آزاد مي كنم برايش و مي ايستم به تماشاي دختركي كه تا دم در حمام حوله را براي باباييش برد!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی