زهرا جون مامان زهرا جون مامان ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زهرا کوچولو مسافر کربلا

نماز ما ، نماز دخترك

1392/9/29 1:41
نویسنده : مامان فاطمه
720 بازدید
اشتراک گذاری

دخترك مثل همه بچه ها عاشق مهر است . ما هم مثل همه پدر و مادرها كه بچه اين سني دارند موقع نماز مهرمان را دستمان مي گيريم . گاهي وقتها كه مهر روي زمين مي ماند دخترك با گفتن " اَ اَ اَ " آژير كشان مثل فرفره به سراغش مي آيد . در اين جا دو حالت پيش مي آيد : يا مهر را بر مي دارد و دستش را به سمت ما دراز مي كند كه مهر را بگيريم و يا خودش را به صرف يك گاز مهر دعوت مي كند ! اعتراف مي كنم گاهي أوقات براي اينكه ببينم مهر را مي دهد يا نه مهرم راعمدا روي زمين ميگذارم ! ( نمازه آخه من مي خونم ؟؟! ) كه اگر مهر را داد من كيف كنم ( وسط نماز !!!) و اگر مهر را برداشت و در رفت وسط نماز خدا خدا كنم كه دخترك مهر بدست از دسترس من خارج نشود كه بتوانم براي سجده مهر را از دستش بقاپم ! يادم رفت بگويم دخترك بعد از دادن مهر حتما حتما دست مي زند براي خودش ! گاهي أوقات به سجده مي روم و دخترك بالآي سرم نشسته ، فسقلي چنان محكم چادر از سرم مي كشد (كه مهرم را بردارد ) كه حقيقتا چند بار ياد مأموران رضا خان افتادم كه چادر از سر زنها مي كشيدند !!! ( وجداني راست مي گم !) اين نماز من بود ، نمازي كه اين روزها براي تسلط داشتن به دخترك جايي أقامه مي شود كه پشتم در هال ، سمت راستم در آشپزخانه و سمت چپم در دستشويي است. گاهي همراه مي شود با حضور دخترك كه جلويم مي ايستد با دماغم ور مي رود يا ماما گويان از چادرم آويزان است يا جلوي پايم نشسته يا بالآي سرم در كمين ! و حضور قلب .... هيييييي .... هيچي نگم بهتره . و نماز دخترك ! باباييش يادش داده به سجده برود ، البته نه مثل ما ، باباييش مي نشاندش؛ پاهايش را باز ميكند و مهر را جلوي دخترك مي گذارد و خودش به سجده مي رود و الله اكبر مي گويد ، حالا نوبت دخترك مي شود ، دخترك خودش را خم مي كند به سمت مهر ( مثل ركوع نماز نشسته ) و مي گويد : اَاَاَ ( ديروز توي مسجد مهر را به يك خانم داد و گفت اَاَاَ و خانومه بلا فاصله گفت : الله أكبر بكنم ؟ و من تازه يادم أمد بابايي موقع سجده الله اكبر مي گويد براي دخترك ) اين هم نمازگزار كوچك خانه ما ، خداوندا ! به حق معصوميت اين فرشتگان معصومت اين نماز هاي نصفه و نيمه و ... خدايا تو آگاهتري به حقيقت اعمالمان ، خداوندا از ما بپذيرشان و ما و ذريه مان را از نمازگزاران حقيقي قرار بده .

 

دخترک در کمین مهر مامان :

 

 

 

 

 

  دخترک مهر را بدست می آورد :

 

 

 

 

نمونه چادر از سر کشیدن که در بالا گفتم را در پایین مشاهده می فرمایید :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وقتی دخترک مهر را به مامان می دهد :

 

 

 

تشویق همیشگی دخترک بعد از دادن مهر :

 

 

 

 

 

 

و در نهایت نماز دخترک :

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

〰〰مامانِ چشمه بهشتى〰〰
29 آذر 92 11:47
الهى آمين ..... واقعا در ارتباط بين بچه ها و مهر موندم من .... !!! آخه اين علاقه شديد از كجاست...؟؟
سمیرا
29 آذر 92 12:15
عاشق نماز خوندن بچه هاماونم دختر بچه...
مامان امیررضا
29 آذر 92 14:11
عزیزم...... نمازت قبول...... شما نی نی ها چرا اینقده عاشق مهرین..... دقیقا امیررضا هم همین طوریه..........با این تفاوت که وقتی مهر رو بدست بیاره سریع فرار میکنه.....
مامی امیرحسین
29 آذر 92 19:56
ای جانم...
علامه کوچولو
29 آذر 92 21:21
سلام جوووووووونمچقدر تصویری قابل هضم تر شده نه که اصلا نتونستم تصور کنم مامان تسنیم جان!فکر کنم این عشق و علاقشون به خاطر اینه که هنوز چندان از بوی عالم ذرشون فاصله نگرفتن و اون عطر ناب خاک اولیه شون توو مشامشونه!خاک تسلیم و عبودیتشوناین یک نظریه کاملا شخصی بود بعدا ذکر منبع نخواهین هاااا
مامان فاطمه
پاسخ
براي شما كه احتياج به تصور نبود به طور عملي علامه كوچولو براتون أجرا كرده احتمالا راجع به مهر هم ، من هم تقريبا يه چنين چيزي اومد تو ذهنم البته نه به اين قشنگي ! به نظرم اومد اون فطرت الهي و برآمدن از خاك هنوز هنوز ياد شون نرفته . كاشكي من هم يادم نمي رفت
علامه کوچولو
29 آذر 92 21:22
اینقدر خوشم میاد نظرات بدون اجازه صاحبخونه تایید میشه
مامان فاطمه
پاسخ
اينقدر خوشم مياد يكي رو خوشحال كنم ، اون به نفر آرام جان هم باشه كه ديگه نور علي نوره
مهتاب
30 آذر 92 0:13
اخ الهی قربون خودشو اون نماز خوندنش بشم ای کاش الان پیشم بودی یه گازی از اون دستات میگرفتم
مامان فاطمه
پاسخ
گاز رو خوب اومدي ! بعضي موقع ها خيلي گاز داره !!
مامان تسنیم خانوم
30 آذر 92 11:54
هزار ماشاالله دخترهای امروزی مثل اینکه کلا دست پسرها از پشت بستن من اینقده نمازخوندنهای اینجوری را دوست دارم
ریحانه
30 آذر 92 14:30
الهییییییییی... خدامیدونه وقتی این عکسارو دیدم چه خنده ای اومدروی لبم.. خدابرات حفظش کنه.. کاراش خنده داربود
زینب مامان نازنین زهرا
1 دی 92 22:52
سلاااام عزیزم . ای جانم من فدای این کاراش دلم اب میشه واسه این کارا.خدا حفظش کنه برات