دوست دارم ....
دوست دارم يك عالمه پست جديد بذارم ، تاريخ يه تعداديشون داره كم كم ميگذره : پست تبريك سالگرد عقد برادرم و همسرش در شب تولد حضرت معصومه سلام الله عليها ، كه دوست داشتم عكس دار باشه ولي كامپيوترمون سي دي عكسها رو باز نكرد ؛ پست تولد اميرحسين جان برادر زاده عزيزم ؛ پست تولد دايي جان زهرا ، پست تغذيه تكميلي كه واقعا يه حس خاص به من مي ده !! پست خاطرات مسجدانه زهرا ، پست روز دختر ، پست شب تولد امام رضا عليه السلام كه يه خاطره شيرين رو برام زنده مي كنه ، پست خاطره شهريور ماه پارسال را كه يه چشمم خون بود يه چشمم اشك ، پست خاطره ديروز صبح كه دخترك را در خانه گم كرده بودم ، پست ... دوست دارم يه عالمه عكس بذارم : عكس دندون هاي دخترك رو ؛ مسواك زدنش رو ؛ زانوهاي قرمزش رو كه نشان دهنده تلاشش براي بزرگ شدنه ؛ عكس هايي فرني نخوردن ! زهرا رو ؛ عكس ... آخرين عكسي كه دوست دارم اينجا بذارم عكس ايستادن دخترك است . دوست دارم برم براي همه پستهاي دوست مهربان و دوست داشتني ام معصومه جان ، مامان محمد صدرا جان ، كامنت بذارم و در نهايت تشكر كنم و ذوق مرگيمو ! اعلام كنم كه اسم ما رو جز دوستانشون آوردن ، دوست دارم براي مهتاب جان مامان حلماي نازم دوباره كامنت هايي كه به دستش نرسيده رو بنويسم و يك دنيا تشكر كنم از تبريك اختصاصي ميلاد امام رضا عليه السلام كه تو وبلاگشون براي ما گذاشتن ، دوست دارم برم تولد علامه كوچولو محمد باقر جان رو با يه هفته تأخير تبريك بگم , دوست دارم ..... خب آدم خيلي چيزها دوست داره ولي فعلا سهم من از اين دوست داشتن ها ، پستهاي شبانه اي است كه با آي پد ، از پشت در اتاق خواب ( أولين جايي كه واي فاي آنتن مي دهد ) بدون عكس و بدون تغيير فونت مي گذارم !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی