بدون عنوان
اين روايت را ديده بودم ، وقتي هنوز پانزده روزه نشده بودي ...
مفضـــــــــــــــــــــــــــــل ميگويد:
از امام صادق (عليه السلام) در مورد طفل پرسيدم كه چرا بدون علت ميخندد يا بدون درد ميگريد؟ فرمودند: اي مفضل! هيچ طفلي نيست مگر اينکه امام را ميبيند و با ايشان نجوا ميکند. علت گريهاش غايب شدن امام از اوست و علت خنده اش رو آوردن امام به اوست. وقتي زبانش به سخن باز شد اين باب بر او بسته ميشود و بر قلبش مُهر فراموشي زده ميشود(يعني اين ماجرا را از ياد مي برد). " علل الشرايع ، جلد ٢ ، صفحه ٥٨٤"
آن روزها كه در خواب لبخند بر لبانت مي آمد ، اگر كنارت بودم ، چقدر حالم خوب مي شد . مي گفتم " به آقا سلام كن ، به آقا بگو ما را براي خودشان تربيت كنند . به آقا سلام ما را برسان .... "
امروز سپردم به مادر طفلي هشت روزه كه هرگاه لبخند مهمان لبهاي كودكش شد، به سيد كوچكش بسپارد به اقا بگويد در حق ما دعا كنند در اين روزهاي پريشاني و سردرگمي من و تو .... اين روزها كه فقط منتظر رحمت الهي و نظر لطف خداوندي ام براي قطع رشته ي تعلقت به آغازين رزق طيبت در اين دنيا ، كه همان كسي كه اين رشته را به اين محكمي بافته خود قطعش كند : هم از جانب من هم از جانب تو ...
پانوشت : حتما كه نبايد مادري از دنيا برود كه براي شادي روحش دعا كنند ... لطفا براي ارامش روح اين مادر دعا كنيد !